رسیـــــد


♥☆منتظــر مـهـدی☆♥

او خواهد امــــد


پول ها و طلاهاش رو داد و خداحافظی کرد ...

 

داشت از در ستاد پشتیبانی جنگ می رفت بیرون که مسئول ستاد گفت :

 

مادر ، رسیدتون رو نمی گیرین ؟!

 

پیرزن لبخندی زد و گفت :

 

من برای دادن شوهر و دو تا پسرم از کسی رسید نگرفتم ،

 

اینا که دیگه چیزی نیست ...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, |12:53 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

De$ign | کافه حجاب