♥☆منتظــر مـهـدی☆♥

او خواهد امــــد

چشمانم را به پرده ی سیاه خانه ی عشق دوخته بودم و در بهت و حیرت به سر می بردم...خدایا من بیدارم یا این هم رویایی دیگر است؟

حواسم جمع نقطه ای شد که در بین رکن و مقام جمعیتی جمع شده بودند... چرا همه ی مردم جمع این نقطه شده اند؟

به یاد آن روایت افتادم که امام زمان (عج) در بین رکن و مقام درحالی که به خانه ی کعبه تکیه زده می ایستد و خود را معرفی می کند... بعد از شنیدن صیحه ی آسمانی و بعد از به شهادت رسیدن آن مرد... در ماه حرام و در مکان حرام در بین رکن و مقام می دانستم که ظهور مولا سخت نزدیک است و برایش لحظه شماری می کردم... اما حالا! یعنی بیدارم؟ و اگر بیدارم من که شب قبل را در منزل خودمان به خواب رفته بودم! یعنی اکنون!!! من اینجا!!! اگر خواب نباشم باید جز 313 تن باشم!!!

 

کسی در درونم نهیبم زد:خیلی خوش خیالی علی آقا... تو کجا و 313 تن کجا... تو کجا و یار خاص حضرت بودن کجا؟ ما اگه غلامش هم باشیم راضی ایم...

 

درست است که در تمام عمر 25 ساله ام جزء یاران خاص مولا بودن آرزویم بود اما! اکنون؟ کاش کسی آگاهم کند خوابم یا بیدار!!!

 

با قدم های لرزان به جمعیت نزدیک شدم... می ترسیدم اگر قدم های محکمی بردارم خواب شیرینم را در هم بکوبم... در همان چند قدم به این می اندیشیدم که چه چیز مرا لایق کرده؟ دعای مادرم؟ التماس دعاهایم به شهدا؟ اشک هایی که در زیارت سید الشهدا ریختم؟ آن طرح هایی که برای بانکداری اسلامی و اقتصاد در اسلام ارائه می دادم؟ شاید هم... نمی دانم! خداوندا اگر خواب می بینم بیدارم نکن... بگذار در این رویای شیرین جان بدهم...

 

حلقه ی جمعیت را شکافتم... مردی جوان که به سان ماه می درخشید در کانون جمعیت بود و سخن می گفت... آه خداوندا... این مرد همان مهدی فاطمه است! همان مولایی که تمام عمر منتظرش بودم... همان که در فراغش اشک می ریختم... خداوندا...

 

نگاهم پر از اشک عشق شد... ناخود آگاه قدم پیش گذاشتم... در مقابلش زانو زدم... گوشه ی عبایش را به روی چشم کشیدم... بوییدم و بوسیدم... دستانم را گرفت و مرا از زمین بلند کرد... با دستان مبارکش اشک چشمم را پاک کرد... زیر لب زمزمه کردم:چه رویای شیرینی!

 

صدای خوش آهنگش با لحنی مردانه گوش جانم را نوازش داد:

 

تو خواب نمی بینی... بیداری ... برای نبردی سخت آماده باش... چرا که تو 313 اّمین تنی...

 

این نوشته ها بخشی از خاطرات علی مهدوی شهید نبرد آخر الزمانه... کسی که به آرزوی همیشگیش رسید و در رکاب مولایش شهید شد...

|سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, |13:29 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

ادامـــــ ـــــــ ـــــــ ـــــــه مطلب



Continue
|دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, |13:12 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

بسیاری از افراد در مورد قیام حضرت تصور می کنند که این قیام منجر به بزرگ ترین و خونین ترین جنگ تاریخ می شود و حضرت سال ها با جنگ و قیام مسلحانه به مبارزه با کفر و شرک و نفاق می پردازد و همه کفار و مشرکین و دشمنان اسلام، حتی مسلمانان سست ایمان را می کشد و بعد از این جنگ خونین، هر کس می ماند، اهل سعادت و ایمان خواهد بود.
معمولاً نقاشی هایی هم که از امام زمان (عج) کشیده می شود، تصویر مردی است که روی اسب نشسته و شمشیر خود را بلند کرده و آماده دادن دستور نبرد است، آیا واقعاً این گونه است؟

قیامی فکری و فرهنگی
قضا و تکامل و قطعی درمورد جزییات قیام امام زمان (عج) برای ما ممکن نیست، اما آن چه از جمع بندی روایات و دلایل عقلی به دست می آید، این است که انقلاب جهانی امام زمان (عج)، پیش از هر چیز، انقلابی فرهنگی و فکری است، نه نظامی و کودتایی و به خاطر همین شیوه است که اکثر مردم بدون هیچ جنگ و خون ریزی و مقاومتی، جذب حکومت امام می شوند.
حتی اگر ظهور امام زمان (عج) را در همین سال ها در نظر بگیریم، چگونه می توان تصور کرد که بدون کار فکری و فرهنگی و روشن کردن حقیقت برای مردم، جمعیتی چند میلیاردی حاضر به پذیرش تفکر و عقیده ما شوند و دست از دین و آیین و عقاید و باورهای خود بردارند یا چگونه می توان این جمعیت عظیم را به زور همراه کرد؟

دوران رشد عقل ها
این مسئله حقیقتی است که از برخی روایات به روشنی به دست می آید و نشان می دهد دوران ظهور امام زمان (عج)، دوران رشد عقل و معرفت بشر است. به گونه ای که اکثر مردم با مواجه شدن با حقیقت و استدلال و منطق روشن امام، به راحتی آن حضرت را می پذیرند و دست از رفتار و تفکرات اشتباه خود می کشند.
در برخی روایات آمده که امام زمان (عج) به رشد عقلی مردم می پردازند و امام با این امر، مردم را آماده پذیرش حکومت جهانی می کند و آنان را به فرهنگ و تمدن اسلام فرا می خواند. امام صادق(ع) فرمودند: «آن گاه که قائم ما قیام کند، خداوند دست رحمت بر سر بندگان می گذارد و به وسیله او، خرد و اندیشه های انسان کامل می شود.»
برخی روایات از رشد علمی در زمان ظهور امام زمان (عج) سخن به میان آوردند و دوران ظهور را دوران گسترش علم نامیدند و یکی از ویژگی های مهم حکومت امام را گسترش علم دانستند. دراین زمینه امام صادق (ع) فرمودند: «دانش 27 بخش داردکه بشر تاکنون، دو بخش آن را آموخته است. به هنگام قیام امام زمان (عج) 25 بخش دیگر بر آن افزوده می شود».

رشد فکری، لازمه پیروزی
از نظر عقلی این ادعا قابل قبول است، زیرا اگر بنا بر جنگ و نبرد بود که این همه تأخیر نیاز نبود و در گذشته که جمعیت و قدرت تسلیحاتی انسان ها کمتر بود، این قیام انجام می شد که پیروزی راحت تر بود. همه می دانیم یکی از عوامل تحقق قیام حضرت، وجود 313 انسان کامل در یک زمان است.

به نظر شما با 313 نفر چگونه می توان در جنگی جهانی پیروز شد؟ ممکن است گفته شود این پیروزی با اعجاز الهی و قدرت خاص امامت به دست می آید، نه ابزار و امکانات عادی و شرایط طبیعی، اما در جواب باید گفت اگر این گونه بود که نیاز به همین 313 نفر هم نبود. پس چرا تاکنون ظهور حضرت به تأخیر افتاده است؟
روشن است که ماهیت قیام و ظهور حضرت چیز دیگری است و این تعداد هم مسئولیت مهم تری، غیر از جنگ و فرماندهی نبرد نظامی را بر عهده دارند.

کشتار بزرگ توسط پرچم دار صلح؟
یکی از مهم ترین نشانه های جامعه بی نظیر امام زمان (عج)، صلح، امنیت و عدالت است تا جایی که همه آن حضرت را منجی، یعنی نجات بخش می دانند. با وجود این روشن است که این امر با کشتار و خون ریزی هم خوانی ندارد و هر چند قیام حضرت از روی ظلم و بی عدالتی نیست، اما نمی توان با بزرگ ترین جنگ تاریخ و سال ها خون ریزی و کشتار، جامعه ای سرشار از صلح و عدالت و امنیت را تشکیل داد.
دلیل این مسئله این است که حکومتی که با جنگ و زور و مقابله شدید نظامی شکل گرفته است، سرشار از مخالفت های درونی و قیام های مخالفان و کودتاهای کوچک و بزرگ خواهد بود. و چنین جامعه ای روی آرامش و امنیت را نخواهد دید، زیرا در حکومت جهانی حضرت قرار نیست تنها مسلمانان، آن هم شیعیان خالص زنده بمانند و دیگران از دم تیغ بگذرند، بلکه همه مردم در مناطق گوناگون جهان در این حکومت حضور خواهند داشت.

اگر ملتی با زور و کشتار مجبور به تسلیم شده باشد، هیچ وقت درستی این حکومت را نخواهد پذیرفت و روزی علیه آن قیام خواهند کرد.

یقیناً جنگ خواهد شد
بعد از ظهور امام، افراد و جریان های فکری و حکومت ها و دولت هایی، با حکومت امام مخالفت می کنند و می کوشند مانع پیشرفت قیام و شکل گیری حکومت جهانی حضرت شوند و به هر وسیله ممکن به مقابله و مبارزه با ایشان بر می خیزند.

در برابر این گروه از دشمنان، در ابتدا حضرت آنان را نصیحت و هدایت می کند، چه بسا برخی از آنان تحت تأثیر موعظه امام و استدلال قاطع و روشن حضرت قرار گرفته، جذب حکومت ایشان شوند، ولی یقیناً برخی دیگر به لجاجت خود ادامه می دهند که در برابر این گروه، امام با قاطعیت می ایستد و همه آنان را از بین می برد و زمین را از آلودگی وجود این کوردلان مخالف حقیقت پاک می کند.
چون این گروه ها و حکومت ها و دولت ها، از قدرت بسیاری در عالم برخوردارند و منابع مالی و نظامی فراوانی در اختیار دارند، جنگی بزرگ به راه می اندازند و چه بسا مبارزه با آنان سال ها به طول می انجامد، اما این به معنای مقابله نظامی با همه مردم جهان و کشته شدن اکثر آنان نیست، بلکه در نتیجه تلاش های فکری و فرهنگی و مبارزه با سران کفر و ظلم، در نهایت قیام حضرت به پیروزی می رسد و مردم جهان در حکومت جهانی حضرت به صلح و رفاه و امنیت مطلق دست می یابند.

|شنبه 27 آبان 1391برچسب:, |13:8 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

دلم دوباره خبر میدهد ظهور تو را بدون فاصله حس می کنم حضور تو را

 

به من مگو که نرفته چگونه برگردد مسیر جاده خبر میدهد عبور تو را

 

کدام آینه در این زمانه ناقص نیست؟ که خوب جلوه دهد انعکاس نور تو را

 

شبی به سینه ی طوفانی ام به صید بیا مگر که لمس کنم رشته های تور تو را

 

من از زیارت ناحیه خوب دانستم شکسته است کسی شیشه ی غرور تو را

|شنبه 27 آبان 1391برچسب:, |13:2 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

                                               بسم الله الرحمن الرحیم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

حیّ علی العزا ...

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

محرم ثابت

عطر سیب مشام دل را پر کرده است ...

و ابرها در هم می پیچند از درد عشق ...

و آسمان خبر از ماهی می دهد که سال هاست زیر بار غم، کمر خم کرده، هلالی شده ست!

ماهی که هنوز بر تارکش رد خون است ...

و آسمان خبر می دهد از خورشیدی دو تا !

و زمین خبر می دهد از سنگ هایی که پرده ی عادت دریدند و خون فشانی کردند ...

عطر سیب مشام جان را پر کرده است ...

عطر سیبی سرخ، سرخ تر از عشق ...

و برگریزانی که می گوید از عطش ...

تقویم را کنار بگذار!

در دلم آشوبی برپاست، خودش گواهی تاریخ می دهد.

اینجا!

زمین، دستی در آسمان، با بغضی از ابرها فریاد می زند:

الا یا اهل عالم!

ماه عزا فرا رسیده است!

ماه ادب، ماه عشق و خون

ماه دیدن و دیده بستن

ماه ذوب شدن در درس انتظار

ماه الف تا یاء دلدادگی و عشق به حق

ماه قدر دانستن لحظه ها

ماه لبیک ...

کجایند عاشوراییان ... ؟!

کجایند آنها که عشق حسین (ع) در رگ هایشان جاریست؟

کجایند تا بشنوند "هل من ناصر ینصرنی" امامشان را؟

کجایند مهدی یاران ؟!

 

"ماه عزا آمد و دل غم گرفت

خیمه دل بوی محرم گرفت"

 

ما ماندیم و کربلا و بغض گلو گیر و انتظار ...

ما ماندیم و اختیار!

و اعوذ بالله من شرّ نفسی ...

وای بر اختیاری که از اماممان جدایمان کند!

 

و محرم ماه تمرین مهدی یاری ...

حیّ علی العزا ...

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

|شنبه 27 آبان 1391برچسب:, |12:59 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

                               

معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسان‌هاست، اعتقاد به بشارت‌های پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه می‌تواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی باعث هم‌دلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان می‌شود، کارکرد وسیع و عمیق آموزه‌های مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان می‌دهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسش‌های بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آن‌ها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.

پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ می‌دهد:

 

 

برای خواندن بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید.



Continue
|پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, |9:36 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

به نظرشما کدامیک الگوی خوبی برای نسل ما هستند؟

ستاره های دیروز یا ستاره های امروز؟

 

ستــــــــــاره های دیــــــــــروز ستــــاره های دروغین امروزالگوهای جوانان

خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین

در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن

خواهر من این لباس تنگ چیست؟ پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟

پیش نامحرم تو طنازی مکن با اصول شرع لجبازی مکن

یادت آید از پیام کربلا گاه گاهی شرمت گیرد از خدا

در جوارش خویش را مهمان نما با خدا باش و بده دل را صفا

یاد کن از آتش روز معاد طره گیسو را مده بر دست باد

زلف را از روسری بیرون مریز با حجاب خویش از پستی گریز

در امور خویش سرگردان مشو نو عروس چشم نامحرم مشو

خواهر من قلب مهدی خسته است از گناه ماست کو رو بسته است

خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش تر گویم عروسک نیستی

|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |15:19 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

 
 
کجاید شهدا که خون شماها رو فروختند!

از دیروز تا امروز؟

http://axgig.com/images/47139749749787177800.jpg

 

http://www.azadupload.com/images/s35r0edehh7uwuj5rwy.jpg

 

http://www.nabizade.ir/blog/wp-content/uploads/2011/04/Asghar-Farhadi1.jpg

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTMrdMOvGzX_VbIX1SGZU2oRwaGjVKl36zWGiIK-eBomFbOffJyMiu4G1etrA

 

 

http://www.asriran.com/files/fa/news/1390/12/8/210915_368.jpg

 

http://azzahra.ir/wp-content/uploads/2012/03/persiancobber+blog+com+Asghar+Farhadi+2012+Film+Independent+Spirit-6.jpg

 

معلممان امروز با یک کت شلوار نو آمد سر کلاس و یک گل هم روی یقه کتش بود صورت را ۷ یا ۸ تیغه کرده بود سیبیل و موی خودش را به رنگ شماره ۱ پر کلاغی رنگ کرده بود کلا در فلان جا عروسی بود !

 

 

 

روی تخته عکسی را نصب کرد و با خنده نشست روی صندلیش. آن مرد اخمو که تا به حال نمیخندید شاد بود! داستان چیست؟یکی از بچه پرسید آقا این عکس چیست روی تخته؟ معلم با لبخند و با غرور جواب داد این عکس یک ایرانی واقعی و یک مرد با صلابت و فکور ،دانشمند ،علامه ،خوش تیپ با فرهنگ و آزاد اندیش است.احمد از ته کلاس پرسید یعنی کی آقا؟

 

معلم لبخندش را قورت داد و گفت بچه : این اصغر فرهادیه …. نمیشناسید …..

 

بچه ها همه با تعجب گفتند: نه

 

معلم که ناراحت شده بود دفتر حضور غیاب را باز کرد و می خواست شروع کند ….. که جواد از ته کلاس پرسید: آقا این اصغر خان چیکار کرده؟ معلم خرکیف شد و گفت:پسرم ایشون نام ایران را بلندآوازه کرده است.

 

بچه ای از سمت راست کلاس پرسید یعنی مدال آورده؟معلم گفت بالاتر عزیزم! ایشون اسکار گرفته است. بچه ها حال کردن گفتند: از کجا آورده؟ گفت از آمریکا …

 

معلم بلند شد چند قدمی زد و گفت:

 

این مرد یک اسطوره است تمام هستی خود را برای ایران داده . محمد از ته کلاس گفت یعنی شهید شده است؟معلم گفت نه پسرم این اسطوره زنده است.

http://azzahra.ir/wp-content/uploads/2012/03/b176d52683e2018809999848fe26f31f5.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

http://www.up.98ia.com/images/aqrp36k7aiuwk1gbx4ta.jpg

 

 

http://hshohada.ir/wp-content/uploads/2012/06/00115.jpg

شهدا راهت بخوابید ما را زنده به گور کردند

 

 

ستاره های دیروز ستاره های امروز

 

یکی از بچه هاگفت :خوب شهدا هم زنده هستند.معلم که کم کم داشت عصبی می شد گفت: این چرت و پرت ها قدیمی شده باید به فکر دموکراسی بود! یکی بی اجازه گفت: دموکراسی را در فیلم می شود ؟معلم که آمپرش روی نود درصد بود گفت : هر چیزی می تواند نشانه دموکراسی باشد ندیدی جناب استادفرهادی گفت ما عاشقان دموکراسی و آزادی هستیم؟

پس او اسطوره زنده ماست . نوه یک شهید گفت اصغر آقا ترکش خورده یا چند گلوله برای آزادی ملت ها شکلیک کرده است؟ معلم که عینکش را برداشته بود گفت: او با قلمش میجنگد و من با صدای رسا گفتم ببخشیدآقا کدام قلم؟معلم باعصبانیت گفت قلم آزادیخواهی و اینکه بفهمانی دیکتاتوری نمیماند و غبار دیکتاتوری ایران را گرفته ….

یکی از بچه ها بی مقدمه گفت آقا بوسیدن زن ها حرام است؟

 

 

معلم آب دهنش را غورت داد و گفت:در عصر امروز ما این چه حرفی است ؟استاد فرهادی باید نشون بده ما صلح طلبیم بوسیدن قهرمان هم خیلی خوبه.

محمد گفت : آقا راست میگه بچه ها مادر بزرگم وقتی داشت خواهر زاده شهیدش رو می بوسید گفت دارم یک قهرمان رو میبوسم .

معلم که دست پاچه شده بود گفت مهم اینکه نام مارو بلند آوازه کرده است هرجوری باشه …… فریبرز گفت ولی احمدی روشن هم یک قهرمان ملی بود …… معلم با یک هوار حرفش را قطع کرد و گفت ما انرژی هسته ای نمیخایم ما نفت داریم سکوتی مهیب کلاس را گرفت و معلم با بغضی همراه با عصبانیت گفت: امروز چی داریم داوود با صدای آرام از نیمکت اول گفت: املا آقا معلم !

معلم گفت :برگه ها روی میز …. بنویسید…. اصغر فرهاید یک ایرانی واقعی وملی است …..

دیروز همه بچه ها برگه ها راسفید تحویل دادند…

|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |15:18 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

تو یه وبلاگ نوشته بود:

 

دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد...

دانشگاه که قبول شد، همه گفتند با سهمیه قبول شده!!!

ولی... هیچوقت نفهمیدند کلاس اول وقتی می‌خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا!...

یک هفته در تب سوخت...


 

 

یادم آمد احتمالا "آرمیتا" دختر شهید رضایی‌نژاد و "علیرضا" پسر شهید احمدی روشن هم جزء سهمیه‌ های کنکور سال‌ های بعد هستند.

لطفاً تصویر ترور "پدرِ آرمیتا" و تصور "علیرضا" از پدری که از خانه خارج شد و دیگر هیچ‌وقت بازنگشت را از ذهن آنها بردارید تا راحت و با کمال آرامش بزرگ شوند و البته به راحتی وارد دانشگاه‌ها شوند.

راستی چقدر بود سهمیه خانواده‌های شهدا؟؟

کسی حاضر است لذت و غرور پدر داشتن را با سهمیه کنکور یکی از این فرزندان شهدا معاوضه کند؟

 

 


 

ci8lmvjf37al67q9l3d2.jpg

|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |15:15 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی


علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی .....


 

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم...!

 

 

 

ما غیر علی در دو جهان یار نداریم

داریم علی را به کسی کار نداریم

روزی که سرشتند به عالم گل مارا

دادند همان لحظه به حیدر دل مارا

|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |15:10 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

خدایا:

تنها همین را می گویم که شرمنده...

|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |15:7 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

مرگ را با رایحه ای خوش تجربه کنید ...


اودکلنی با عطر ملایم به نام lovely معروف به «« بس شمه »» یعنی «« فقط استشمام کن »» ساخت رژیم اشغالگرقدس که جدیداً از طریق مرز عراق وارد ایران شده که حاوی گازیکشنده است که با استنشاق آن فرد بعد از 4 روز فوت نموده یا دچار مسمومیت شدید می شود که راه درماني ندارد . منابع خبری گفته اند که ۱۸ نفر کشته شده و ۳۵ نفر در بیمارستان بستری هستند


 

و این تیری است از طرف دشمن

در راستای نسل کشی شیعیان ، و این بار در ایران اسلامی

لطفاً اطلاع رسانی کنید

|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |15:6 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت، گویاترین پیام آشنایی.
ای که باب خدایی و واسطه فیض ، دریای رحمتی و بی کران مهر.
مارا دریاب!
ما را دریاب که خوب می دانیم این ماییم که در غفلت به سر می بریم،در غیبت از خود و مولای
عشق وشما حاضر ترین حاضرانید.
این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان ، چون خاری در چشمانمان غلتیده و مانع دیدار یارمان
گشته است.
این ماییم که معرفت شما را کسب نکرده وبدون شناخت ، بانگ عاشقی ویاری سر می دهیم
غافل از اینکه معرفت شما الفبای عاشقی است وبدون این مهم پا نهادن در میدان عشق ورزی
کاری بس بیهوده است.این ماییم که شما را در پس پرده غیبت به انتظار نهاده ایم.
آری !منتظر واقعی شمایید که در انتظار ظهور ما از غفلت وخودیت واز سر در گمی وحیرت
نشسته اید.این، ماییم که چونان فرزندانی ناسپاس ،یادی از پدر سفر کرده مان نمی کنیم،
پدری مهربان که از اعمال ورفتار نابخردانه فرزندانش چشمانش به اشک می نشیند ودل رووف
وپر عطوفتش از بی مهری ما طوفانی می شود.این ماییم که معنی عدالت را به درستی نمی دانیم ومدینه فاضله ی مهدی را باورنداریم و آن دولت کریمه که عدالت را با تمامی معانیش محقق می سازد ، به خاطر نداریم. آری، اگر به یقین آرمان شهر مهدوی را می شناختیم وباورش می کردیم،آنگاه مضطر واقعی می شدیم و بی تابانه مشتاق آمدنش می بودیم وبرای تحقق آرمانش مهیا می شدیم.
این، مائیم که شما را تنها در دعاهای ندبه و فرج و در آدینه ها که دلهایمان غرق دلتنگی است،
یاد می کنیم ودر عرصه های دیگر زندگی ، در کار و ازدواج و تحصیل و هزاران هزار لحظه
دیگر بدست فراموشی سپرده ایم.
پس ای مولای عشق! ما را دریاب!
برایمان دعا کن تا از غیبت به در آییم و زنگار غفلت را بزداییم.
برایمان دعا کن تا جام معرفتت را سر کشیم و مضطردر پی ات باشیم.
برایمان دعا کن که تنها شما را الگوی زندگی خویش قرار داده و از هرچه نا پاکی است!
به دور باشیم.
|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |15:0 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

انتظار...!

صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم.

ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.

غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان،

آمد وبرفت تو باز هم نیامدی .

خسته ام!

ز بهر سالهای بی امان سالهای سبز انتظار وخسته از ستم،از گناه های شیعیان وباز هم...

وجمعه جمعه ندبه ام وندبه ندبه اشک وآه وباز هم ...وبازهم...وباز هم نیامدی.

بیا وبا دوباره بودنت تمام کاش های کاش من تمام کن بیا وباز هم بپاش رنگ عشق

رنگ آبی حقیقتی را به روی ای کاش های کاش من. دلم بسی گرفته است...بهر سالهای باتو

بودن ونبودنت،

از تو خواندن وندیدنت،از تو گفتن و... .

خواندنی ترین سروده ی من تا ابد به یاد ماغندنی. سخت ومبهمی انتهای انتها.

در جواب وحل تو وامانده ام.هر کجا می روم هرچه می روم باز هم حضور می باید و ظهور.

بوی عطر سبز پیرهنت عطر خوب آمدنت حسرت دلهای بی قرارمان شده است.

امید روح خفته ام بیا و روشنی بده به قلب های بی قرار. به بغض های بی امان

به انتظارو انتظار وانتظار.


 

|جمعه 12 آبان 1391برچسب:, |14:57 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

اباصالح اباصالح کجایی

گل نرگس برات عالم بمیره

همین جمعه بیا اون جمعه دیره

چرا پایان نداره این جدایی

اباصالح اباصالح کجایی

به قربون تو و تنهایی تو

فدای عصمت زهرایی تو

تو غربت آشیونه داری

ابا صالح اباصالح کجایی

تو این روزا غمی داری به سینه

به یاد مادرت یاد مدینه

دلت آنجا و اشکت کربلایی

ابا صالح ابا صالح کجایی

 

|جمعه 5 آبان 1391برچسب:, |15:14 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

بی حجابی یعنی باکلاسی؟!

پس ما داریم در داشتن کلاس با حیوونا رقابت میکنیم؟!

بی حجابی یعنی تمدن؟! پس حیوونا از ما متمدن تر هستن؟!

جهت اطلاع اونی که گفت “بی حجابی یعنی آزادی” !

بی حجابی عین اسارته!

اونقدر اسیر هوس و چشم بیمار و خواسته ی کثیف این و اون بشی

که خودتو و ارزش خودتو فراموش کنی!

اونقدر اسیر میشی که تا خودتو مترسک نکنی پاتو از خونه بیرون نمیذاری!

باز جهت اطلاع اونی که گفت “مهم اینه که دل پاک باشه”!

از کوزه همان برون تراود که در اوست!

 

|دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, |14:23 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

 

خسته شده ایم از نگاه دزدیدن و شمارش سنگ فرش های خیابان.!

 

 

خواهرم !

شما خسته نشدی از جلوه نمایی تن در بازار اسیران هوی و هوس ؟!

خسته نشدی از حقارت و ذلالت . . ؟!

خسته نشدی از خون کردن دل مهدی فاطمه ؟!

خسته نشدی از عهد شکنی های پیاپی ات با خداوند . . .

مرگت که رسید ؛

جسمی که سالها مایه ی فخر فروشی و جذب نگاه های هرزه بوده رهایت میکند . . .

آنوقت تو هستی و کوهی از گناه !

تو هستی نگاه های تحقیر آمیز . .

تو هستی و نگاه های اهل بیت و شهداء

کمی به خودت بیا….

|دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, |14:19 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

De$ign | کافه حجاب