♥☆منتظــر مـهـدی☆♥

او خواهد امــــد

مهدیا آمدنت دیر شده

 برای مشاهده اندازه واقعی مهدیا آمدنت دیر شده  کلیک کنید


 

|یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, |16:1 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

کوفیان یکی یکی نامه به امام حسین (علیه السلام) نوشتند و از او دعوت کردند ؛ گفتند امروز این مد روزه

ماها رو ماشینامون یا حسین نوشتیم و دامب و دومب موسیقی هامون را به دامب و دومب نوحه ای تبدیل کردیم؛ گفتیم امروز این مد روزه

کوفیان یکی یکی به استقبال سفیر امام (مسلم بن عقیل) آمدند گفتند استقبال کردن سفیر؛ مد روزه

ما به استقبال غذاهای نذری رفتیم و از سفره دین شناسی کاروان حسینی خوردیم و نمک گیر نشدیم گفتیم فقط لقمه تبرّک خوردن ؛ مد روزه

کوفیان یکی یکی شمشیرهاشون را برای جنگ ؛ تیز می کردن می گفتند حالا این مد روزه

ماها شمشیرهامون را بر فرقمان کوبیدیم تا خوراک دین ستیزی رسانه های بیگانه شویم گفتیم این مد روزه

کوفیان هلهله کردند تا نشنوند سخنان حق عاشورائیان را ؛ گفتند این مد روزه

ماها طبلهامون را بی شناخت از قیام حسینی بزرگتر می کنیم میگیم حالا این مد روزه

کوفیان یکی یکی برای حضور در صحنه جنگ جمع می شدند گفتند امروز این مد روزه

ماها در تماشاخانه عزاداریها ؛ سیاه پوش جمع شدیم بی معرفت به نهضت حسینی ؛ گفتیم حالا این مد روزه

کوفیان برای شهید کردن امام حسین (علیه السلام) متفق القول شدند و متحد ؛ گفتند این حالا مد روزه

ماها هر کدوم در چند قدیمون تکایای جداگانه زدیم و سینه زنی های جداگاته تشکیل دادیم چون حالا تفرقه در جمع عزاداریهای ما ؛ مد روزه

کوفیان ناموس کاروان حسینی را از میان نامحرمان بردند ؛ گفتند این مد روزه

ماها در وبلاگهامون کنار دخترکان عاشق ؛ از قیام حسینی نوشتیم گفتیم این مد روزه

کوفیان برای چند درهمی ؛ خون حق ریختند به امید اینکه بعداً توبه کنند چراکه میگفتند مد روزه

ماها روی جمله (دلمون صافه ) مانور دادیم و کج دینی کردیم به امید توبه در کهنسالی ؛ گفتیم حالا این مد روزه

و این چنین امام حسین (علیه السلام) مظلوم تاریخ گشت

چون نشنیدیم

صدای حی علی الصلاه او را در ظهر عاشورا

چون نشنیدیم

حجاب و عفاف کاروان زینبی را


در آخر عزیزان ؛‌ توجه داشته باشن که مقصود از این نوشته نگاه انتقادی به کسانیست که فقط به خاطر شور و احساسات انسانی ؛ جو گیر میشن و در خود نیازی به تعقل و پذیرش حق را نمی بینن

ما مخلص عزیزانی هستیم که لااقل در این ایام ؛ احترام کاروان عاشورائیان را نگه می دارن و مخلص کسانی که تصمیم می گیرن که راه و اندیشه امام حسین (علیه السلام) زمین نماند

منبع:دختران ماه پیشونی

|شنبه 25 آذر 1391برچسب:, |14:38 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

 

مهدی موعود ترجمه ۱۳ بحارالانوار ص ۱۰۲۳

 گرمی هوا از علائم نزدیک به ظهور


امام رضا (ع) : پیش از ظهور هوا سخت گرم خواهد شد.

منابع :

|شنبه 25 آذر 1391برچسب:, |14:12 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

از نشانه های حتمی ظهور حضرت حجت ـ که درود خداوند بر او باد و جان همه جهانیان فدای خاک قدومش باد ـ صیحه آسمانی است. بر اساس روایاتی که در باره آخرالزمان و نشانه های ظهور وارد شده است، یکی از حوادث سال ظهور حضرت مهدی علیه السلام شنیده شدن صدایی آسمانی است که قریب الوقوع بودن ظهور حضرت را اعلام می کند و همه مردم جهان این ندا را با زبان خودشان می شنوند.

همچنین از برخی روایات در این باره چنین بر می آید که این حادثه شگفت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان رخ می دهد. امام باقر علیه السلام می‌فرمایند:
"مردم شرق و غرب به اختلاف می گرایند. اهل قبله (مسلمانان) نیز دچار اختلاف می‌شوند. مردم از ناامنی به شدّت رنج می‌برند و این چنین روزگار سپری می‌شود تا منادی آسمانی ندا سردهد. چون بانگ آسمانی را شنیدید بشتابید." ( غیبت نعمانی ص 139)


زراره از امام صادق علیه السلام روایت می کند كه حضرت فرمود:
"ندا می‌كند منادی به اسم قائم علیه السلام"
گفت:"پرسیدم خاص است یا عام؟"
فرمود:"عام است، می‌شنوند هر قومی به زبان خود."

روایت شده از امیرالمؤمنین علیه السلام كه فرمود:
"منادی ندا می‌كند از آسمان كه: ای گروه مردم! امیر شما فلان است و این،‌ آن مهدی است كه پر می كند زمین را از عدل و داد ، چنانچه پر شده از ظلم و ستم."


در روایات همچنین آمده است كه دو ندا مردم را به خود جلب می‌كند كه نشانه‌ای از قیام مظهر عدل خدا بر بسیط خاك است. یكی ندایی از آسمان كه جبرائیل آن را سر می‌دهد و دیگری ندایی از زمین كه شیطان صاحب آن ندا می‌باشد، كه گویا این ندای دوم همان خروج سفیانی شیطان صفت از منطقه شام و سوریه است. امام باقر علیه السلام در فرازی از یك روایت در بیان علائم و كیفیت ظهور چنین می فرمایند:
"به ناچار این دو صیحه پیش از قیام قائم (عج) شنیده خواهد شد؛ یكی از آسمان كه صدای جبرئیل امین است و دیگری از زمین كه صدای شیطان لعین است."

واكنش مردم

امام صادق علیه السلام حالت و واكنش مردم را در قبال صیحه چنین ترسیم می فرمایند:
"هنگامی كه بانگ آسمانی را بشنوند، مانند كسی كه بر سرش مرغ نشسته باشد، خشكشان می‌زند. تمامی دشمان خدا در برابر صیحه آسمانی خاضع و منقاد می‌شوند. اگر در خبری هم دچار شكّ و تردید باشند در مورد صیحه آسمانی هیچ تردیدی نخواهند داشت، كه با نام پدر و نام اجداد طاهرین او (حضرت مهدی علیه السلام) ندا داده خواهد شد." (غیبت نعمانی، ص136)
صیحه آسمانی چه می گوید؟

 

رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: "به هنگام خروج قائم عج منادی آسمان بانگ می زند: هان ای مردمان! خداوند مهلت ستمگران را پایان بخشید و بهترین امّت محمد صلّی الله علیه و آله را به پیشوایی و سرپرستی شما برگزید، خود را در مکّه به او برسانید" (بحار الانوار ، ج 52 ص304)
امام باقر علیه السّلام در این باره می فرمایند: "منادی آسمانی در اوّل صبح بانگ بر می آورد: ای مردمان ! آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. شیطان که نفرین خدا بر او باد، در آخر همان روز بانگ بر می آورد: حق با سفیانی و پیروان اوست."( بحار الانوار ج52 ص206)


زمان وقوع صیحه
در روایت بلند بالایی که ابن عقده از امام باقر علیه السّلام نقل می کند ندای آسمانی جز در ماه رمضان نخواهد بود که ماه رمضان ماه خدا است و آن بانگ جبرئیل است که به سوی حق فرا می خواند... ندای آسمانی در ماه رمضان، در شب جمعه، شب بیست و سوم رمضان است. هرگز در مورد آن دچار شکّ و تردید نشوید و گوش فرا دهید، و اطاعت کنید.

و در پایان روز صدای ابلیس لعین بلند می شود که می گوید: فلانی مظلوم کشته شد. این بانگ نا بهنگام گروهی را به شک می اندازد و گروه کثیری با شکّ و تردید وارد آتش می شوند. نشانه بانگ جبرئیل این است که به نام قائم عج و نام پدرش ندا می کند. دختران پرده نشین نیز با شنیدن آن خوشحال می شوند و پدران و برادرانشان را تشویق می کنند که خروج کنند."(بحار الانوار: علامه مجلسی، ج52 ص230و 234و 290و 348و 354)


اکنون با ذکر این روایات نمی خواهیم برای زمان ظهور حضرت پیش گویی کرده باشیم و وقتی تعیین کنیم که کذب الوقاتون اما از سوی دیگر تفال به قریب الوقوع بودن ظهور (یرونه بعیدا و نریه قریبا) و هر روز و هفته و ماه و سال انتظار ظهور را کشیدن و برای تعجیل در آن دعا کردن امری ممدوح و سازنده است.
از خداوند متعال عاجزانه می خواهیم که رمضان امسال گوش همه جهانیان و بویژه شیعیان و مظلومان و ستمدیدگان را که غرق در ظلم و تعدی و تبهکاری دشمنان غدار و خدانشناس شرق و غرب هستند، به ندای آسمانی وعده داده شده بنوازد و چشمان همگان را به ظهور ذخیره الهی حضرت بقية الله الاعظم روشن بگرداند.

 

منبع : مشرق

|شنبه 25 آذر 1391برچسب:, |13:57 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

ما ساکن عصر جمعه هاييم
تو منتظري که ما بياييم
غربت چه حکايت غريبيست
آقا تو کجا و ما کجاييم...؟

|پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, |10:48 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

انتظار در دهان شب مي پيچد و آدينه هاي منتظرين پاييز سرد تنبيه
نفس گرفتن است.
نمي آيي؟ به حال و روز ما نگاه نميکني؟
اين تعنه زدن ها، اين کي کي گفتن ها، همه حکايت از خواهش هاي
لبريز براي آمدن يک معني دارد.
تو عطش يک دم مسيحايي داري تا بر اين بي حوصلگي هاي مدام و اين
اخم و تخم هاي کسل کننده مرهم بگذاري.
صبر کنيم؟ باشد، حالا که سهم ما انتظار است باز هم صبر مي کنيم
تا نفس هاي خدايي ات يک روز دلهاي به زنگار نشسته و فرسنگ ها دور از همه
اين دهکده ي کوچک جهاني را صيقل دهد...

|پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, |10:46 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

به سویت آمدم، خود مرا خواندی.
زمین خوردم،خودت دستم را گرفتی.
در مرداب گناه غوطه ور بودم، خودت نجاتم دادی.
با بدان همنشینی کردم، تو مرا با خود رفیق نمودی.
و اینک،
در کنارت هستم.
هر چند نمی بینمت، باورت کرده ام.
باغ خاطراتم را وقف تو نموده ام.
نگاه خیره ام را دخیل تو ساخته ام.
خلوت دلم را آشیانه ی تو قرار داده ام.
انتهای رویاهایم را به شب وصل تو پیوند زده ام
و...
سکوتم را بهانه ی شنیدن صدایت دانسته ام.
ای مهربانترین ابر،
شبنم محبتت را از گلبرگ دلم دریغ نکن و ببار بر من،
ای کریمی از خاندان کریمان.

|شنبه 18 آذر 1391برچسب:, |13:30 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

آن چیست که قفل آسمانهاست ؟ شرک

آن چیست که کلید آسمان هاست ؟ شهادتین ( اشهد أن لا اله الله و اشهد أن محمداً رسول الله )

آن چیست که کلید بهشت است ؟ نماز

آن چیست که کلید نماز است ؟ وضو

آن چیست که سلاح مؤمن است ؟ دعا

آن چیست که اولین و آخرین علم ها در آن است ؟ قرآن

آن چیست که جای رفتن است نه جای ماندن ؟ دنیا

آن چیست که سرمایه دین است ؟ قرآن

آن چیست که بهار قرآن است ؟ ماه رمضان

آن چیست که ستون دین است ؟ نماز

آن چیست که سپر آتش جهنم است ؟ روزه

آن چیست که مزرعه آخرت است ؟ دنیا

آن چیست که ایمان را ویران می سازد ؟ دروغ

آن چیست که به شکل همه در می آید جز پیامبر (ص) و اوصیاء ایشان ؟ شیطان

آن چیست که وسیله محو گناهان است ؟ استغفار

آن چیست که جانشین خداوند بر روی زمین است ؟ انسان

آن چیست که نوری است در قبر و نوری است در صراط و نوری است در بهشت ؟ صلوات

آن چیست که بهترین اعمال است ؟ انتظار فرج

آن چیست که حد فاصل دنیا و قیامت است ؟ برزخ

|شنبه 18 آذر 1391برچسب:, |13:16 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

بدون هیچ توضیح اضافه!!

روبرتو مارونی وزیر ایتالیایی:

چطور از من انتظار دارید قانون منع حجاب را امضاء کنم

در حالی که مریم مقدس در تمامی عکسهایش حجاب دارد

 

|شنبه 18 آذر 1391برچسب:, |12:52 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

به خدا قسم اگر مي دانستم با هر بار که خونم ريخته مي شود، بي حجابي آغوش حجاب را در بر مي گيرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم. شهيد يعقوب ابراهيم نژاد ـ شما هم با اسلحه خود که حجاب است به جنگ دشمنان برخيزيد. شهيد حشمت اله جمالي ـ

مادران و خواهران ! حجابتان را حفظ کنيد زيرا در روزي که خيمه هاي اهل بيت امام حسين (عليه السلام) را به آتش کشيدند و حجاب را از سر زنان برداشتند، سکينه دختر اباعبدالله به عمه اش گفت: «هل من حرقه سيرتها رأس آيا پارچه اي هست که به وسيله آن سرم را بپوشانم.» شهيد عباس بازماندگان قشمي ـ حجاب شما سنگريست آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنيد به خون من خيانت کرده ايد. شهيد احمد پناهي درچه ـ حجاب خود را حفظ کنيد و فاطمه (سلام الله عليها) را يار و ياور باشيد تا فاطمه (سلام الله عليها) نيز شما را ياري کند. شهيد مرتضي عابدي ـ خواهران و برادران، شيطان همه جا هست بر او غلبه کنيد. خواهران در حجاب و برادران در نگاه مي توانند شيطان را سرکوب کنند. شهيد تقي حسيني دهبنه ـ امام فرمودند: آمريکا از اين حجابها مي ترسد و واقعا هم همين طور است. شهيد علي رضا رشيدي ـ همانا حجاب سپر امن الهي از عذاب خداوند است. شهيد حسين سجودي ـ اما اي خواهران گرامي! در جامعه در حفظ حجاب خود بکوشيد؛ سعي کنيد با اعمال و رفتارتان در آن دنيا با حضرت فاطمه (سلام الله عليها) محشور شويد؛ اين دنيا زودگذر است و بزودي همگي ما براي پاسخ در ميز محاکمه الهي حاضر مي شويم و آن موقعي است که از شما سؤال مي شود: اي زنان آيا پيرو حضرت فاطمه بودي [يد] يا نه؟ چه جوابي داري [يد] بدهي [يد]؟ شهيد منصور رنجبران لوردبچه ـ سفارش مي کنم شما را به تقوا و حجاب تو سنگري است آغشته به خون من. شهيد اسداله ريوفي سهر و فيروزاني ـ اي خواهران، جهاد شما حجاب شماست و اثري که حجاب شما مي تواند بر روي مردم بگذارد، خون ما نمي تواند بگذارد. شهيد محمدرضا شيخي ـ شما اي خواهران... حجاب خود را حفظ کنيد که حجاب تو کوبنده تر از خون من شهيد است، حجاب تو وقار توست، وقار تو افتخار ما، وقار تو شرف تو و عفت توست. شهيد رمضان علي کاظمي جوجيلي ـ اي زنان مسلمان! زيبايي شما حفظ حجاب است. بازيچه دست استعمارگران قرار نگيريد، شما هدف تيرهاي زهرآلود آنها هستيد هميشه سعي مي کنند از شما شروع کنند تا بتوانند ضربه نهايي بر پيکر جامعه وارد سازند. شهيد رسول هلالي ـ و اي خواهر مسلمان، پيام من به تو اين است که: آيا فکر کرده اي که چه مسئوليت بزرگي بر دوش داري و از دامان پاک شما مادران و خواهران است که چنين جواناني بزرگ مي شوند دامان خود را با بي حجابي آلوده نکنيد. شهيد حبيب اله کريميان خرزوقي ـ درود بر تو خواهرم، که همچون زينب و ام کلثوم در پرده حجاب خويش، در سنگر بزرگي همچون چادرت، با يزيديان زمان در ستيزي. شهيد قربان علي معيني ـ اي خواهر عزيزم، حجاب تو کوبنده تر از سلاح من است، خوب حفظ کن تا دشمن ياراي پايمال کردن خون مرا نداشته باشد. شهيد اکبر مزروعي سبداني ـ خواهرانم: همانگونه که خود با پوشش اسلامي هستيد سعي کنيد دوستان و آشنايان را به حجاب اسلام دعوت کنيد چون حجاب شما از خون ما که در جبهه ها مي ريزد براي دشمن کوبنده تر است. شهيد محمد محمودي ـ ديگر سخنم با خواهران است، آخر تا کي، چقدر شهدا وصيت کنند که خواهران حجاب، حجاب؛ چرا از زينب و زهرا (سلام الله عليهما) درس نمي آموزيد. ديگر بقيه با وجدان خودتان. آخر کمي هم به آخرت فکر کنيد. شهيد محمدرضا جمشيديان ـ اي خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است. من با خونم و تو با حجابت هر دو پاسدار اسلاميم. شهيد علي رضا جاموسي ـ حجاب شما به خون ما رنگ مي بخشد. شهيد ابراهيم هاشمي

|شنبه 18 آذر 1391برچسب:, |12:50 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.هنوزتصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود.

برای عروس مهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند.از اینكه دایی سعیدش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخوربود...کاش می آمد...


خیلی از كارت ها مخصوص بودند.مثلا فلان دوست و فلان رئیس...خودش کارتها را می برد با همسرش!سفارش هم میكرد كه حتما بیایند.اگر نیایید دلخور میشوم.

دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد.همه باشند و خوش بگذرانند.تدارك هم دیده بود.

" ارگ و دیگر ابزارها"حتما باید باشند،خوش نمی گذرد بدون آنها.

شیشه های مشروب را سفارش داده ام خدا کند تا فردا آماده شوند.

بهترین تالار شهر را آذین بسته ام.خوبی این تالار این است که کاری ندارند مجلس مختلط باشد یا جدا.

چند تا ازدوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود.

آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود.

همان شبی که هزار شب نمیشود.

همان شبی که همه به هم محرمند.

همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمامی مردان داخل تالار که نه به تمام مردان شهر محرم میشود این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم.

همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست.آهان یادم آمد.این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید.

همان شبی که داماد هم آرایش میکند.

همه و همه آمدند حتی دایی سعید و.....

اما.....................

کاش امام زمانمان"عج" بود.حق پدری دارد بر ما...

مگر میشوداو نباشد؟



عروس برایش كارت دعوت نفرستاده بود،اما آقا آمده بود.به تالار كه رسید سر در تالار نوشته بودند:

ورود امام زمان (عج) اکیدا ممنوع!


دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارك ولی ای كاش كاری میكردی تا من هم می توانستم بیام....مگر میشود شب عروسی دختر پدر نیاید.من آمدم اما..

گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت و برای خوشبختی دخترک دعا کرد....

 

منبع: وبلاگ /www.hqsohanak.blogfa.com

 

یا صاحب الزمان شرمنده ایم...

 

 

|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, |21:57 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

شيخ گفت :چهل شب،هر شب صد بار رب ادخلني مدخل صدق را بخوانيد،امام الزمان را مي بينيد.

رفت و امد . گفت:خواندم ،نديدم .

جواب شيخ مو را بر تنش راست كرد:

توي مسجد كه نماز مي خواندي،سيدي به تو گفت كه انگشتر دست چپ كراهت دارد،

گفتي كل مكروه جايز!

أن سيد امام زمانت بود...


|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, |21:55 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

نامه دختر 9 ساله ای به نام زهرا که همراه نان خشک به جبهه ارسال شده بود امروز هم می تواند بسیاری از غفلت زدگان را هشیار و متعهد گرداند . من که با خواندن این نامه اشک در چشمانم حلقه زد و این هدیه امروز من به شما عزیزان است.

 

|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, |21:51 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

من اگر پسر بودم...
اسمم حتما علی بود! سید علی...
 
آن وقت شب ها بعد از مسجد حتما می رفتم زورخانه تا کباده بکشم و میل بزنم و با نفس ِ مرشد جان بگیرم، مرشد علی مولا بخواند و من با ضرب انگشتانش غرق ِ یا علی شوم... میان گود چرخ بردارم و مرشد برایم ضرب بگیرد، مرشد مولا مدد بگوید و من یا علی..

 

 
بقیشو حتما بخونید...
 


Continue
|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, |21:41 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

حجابم مال من است...حق من است...چه در گرماهای آتش گونه...و چه در سرماهای سوزناک...

 

وبلاگ منتظران در آخرین نوشته خود از زبان یک دختر چادری آورده است:
این چادر را...واین حجابم را...دوست دارم!
خودم دوست دارم...
نه به اجبار پدر و نه به قانون مدرسه!
من خود این چادر را...
و این سیاهی تمام قد را دوست دارم...
و حاضر نیستم باتمام آرزوهای رنگانگ دنیا...وبا تمام راحتی ها... یا راحت تر بگویم:
...حاضر نیستم با تمام دنیایم عوضش کنم...
حجابم مال من است...حق من است...چه در گرماهای آتش گونه...و چه در سرماهای سوزناک...
.
درست است...گرم است...اما مال من است!به خنکای تابستان هم نمی فروشمش!
دست و پا گیر؟خب باید دست و پا را بگیرد از دست درازی ها و قدم های اشتباه!
دوستش دارم و نمی فروشمش!
آسودگی ام تا حال از باران نگاه عالمیان را خودم انتخاب کردم و دوستش دارم!
من...حنایی چادری ام که حقش...احساسش...دنیایش..و آرامشش را با نگاه های سنگین عوض نمیکنم!
این است دنیای حنایی من:)...دنیایی چادری...
ذوق خارج از خانه بودنم به چادری بودنم است...به این که از حق خودم دفاع کنم...
هر چه باشم و هر کجا باشم من حنایی چادری هستم...دوستش دارم...

|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, |21:25 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

کارنامه‌ام



پر از تقلب و
گناه



خط خطی
سیاه



هیچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولی



در شب تولدت



مثل کاج توی طاق نصرت محله کار کرده‌ام





شاخه‌های خشک داربست را بهار کرده‌ام



*

راستی دو روز قبل



سرزده به خانه‌ی دل امید - همکلاسی‌ام - سر زدی



ولی چرا

به خانه‌ی حقیر قلب من نیامدی؟



رد شدم، قبول



ولی به من بگو



کی به من اجازه‌ی عبور می‌دهی؟



راستی اگر ببینمت



به من هر چه خواستم می‌دهی؟



کارنامه‌ی مرا



دست راستم می‌دهی؟



نا امید نیستم ولی به خاطر خدا



از کنار نمره‌های زیر ده عبور کن!



ای عصاره گل محمدی!



فصل امتحان سخت ما ظهور کن !

 

اللهم عجل لولیک الفرج

|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, |21:22 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

 

عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد.

کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه آب شهید نشود....

یاحسیـــــــــــــــــن

 

|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, |21:20 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرماید: «او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست و مانند ستارة صبح می‌درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته با خون است. وی در یک قحطی سخت می‌آید و بر الاغ سفیدی سوار است...»

 

در ادآمـه مـطـلـب...



Continue
|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:57 | محب صاحب زمان علیه السلام| |



تقویم مایا چیست؟ این تقویم توسط تمدنی پیشرفته به نام مایاها در حدود 250 تا 900 میلادی بوجود آمده است. شواهد مربوط به امپراطوری مایا به قسمتهای جنوبی مکزیک تا گواتمالا و اِل سالوادور می رسد.



برای دیدن بقیه به ادامه مطلب رجوع کنید



Continue
|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:55 | محب صاحب زمان علیه السلام| |


 

رمز فایل : www.ghiamat.ir

لینک غیر مستقیم دانلود : قسمت اول - قسمت دوم


 

منبع:www.ghiamat.ir

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:54 | محب صاحب زمان علیه السلام| |



دانلود نقد فیلم 2012 استاد رائفی پور که یکی از پر طرفدارترین سخنرانی های ایشان هم می باشد،این سخنرانی جدید نیست بلکه دلیل قرار دادن آن بخاطر آغاز سال 2012 سال میلادی می باشد ،هم چنین موضوع این سخنرانی در مورد فیلمی است که در مورد سال 2012 ساخته شده و این فیلم اشاره دارد که این سال،آخرالزمان می باشد


 

برای پخش فایل FLV از برنامه KM PLAYER استفاده کنید



فرمت فایل ها : FLV

قسمت اول : دانلود با حجم 95 مگابایت

قسمت دوم : دانلود با حجم 82 مگابایت

قسمت سوم : دانلود با حجم 49 مگابایت

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:53 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

در این پست به بررسی نمادها در ویدئو های خواننده های نظیر Lady GAGA وJay-Z و Maddona وRihanna و تعدادی دیگر خواهیم پرداخت…اگر زندگی مجالمان دهد شاید مقاله ای درباره یکی از خوانندگان نام برده به طور کامل خواهیم داد…امیدوارم کاربرانی که اطلاعاتی کافی درباره هر خواننده ای دارند در اختیار ما قرار دهند تا تیم ما با اطلاعاتی دقیقتر بتواند مطالب را آماده کند…

این دو تصویر مربوط به Jay-Z خواننده سراسر با افکار ماسونی که قبلا درباره اش مطلبی ارسال کرده بودیم…در این دو عکس هم باید بگم که در عکس اولی نماد دست شیطانی و در عکس دومی تشکیل هرم و چشم جهان بین با دست را میبینید که حرکت همیشگی این خواننده اینگونه استبه ادامه مطلب بروید...



Continue
|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:51 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید،اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟خداوند پاسخ داد:در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد.
اما کودک هنوز اطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه: اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خوان دو هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.

کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟..خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو، زیباترین و شیرین‌ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟ اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.

کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.

کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود. خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود.

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.
کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:نام فرشته ات اهمیتی ندارد،می توانی او را مـادر صدا کنی.

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:44 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

اصلا دگر تحمّل این غم نمی‌شود

حتی مجال گریه فراهم نمی‌شود

ویرانم از درون که شبیه خرابی‌ام

ویرانه‌های زلزله ‌بم نمی‌شود

این روزگار هر چه دلش خواست می‌کند

این روزگار هر چه بگویم نمی‌شود

 

آنقدر ابری‌ام که نگو، روز، ماه، سال

 

اصلا چرا همیشه محرم نمی‌شود؟

 

گندم نخورده از تو جدایم نموده‌اند

 

شرح‌اش به این دو جملة مبهم نمی‌شود

 

هی صبر پشت صبر... بیا ای همیشه مرد

 

عالم بدون عشق تو عالم نمی‌شود

 

برگرد ای مسافر شبهای انتظار

 

چیزی که از بزرگی‌تان کم نمی‌شود

 

------------

منبع:
سایت شعر شاعر

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:43 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

ترسم از اون روزیه که تو بیایی و من تو خاک باشم آقا…
ترسم از آن روزیه که تو بیایی و من نباشم آقا…

آقا این دل ها گرفته! این دل ها مرده! این دل ها خسته شده…

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:41 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

 

فکر ش رو بکنید که از بچگی تو گوشمون،لالایی منتظران رو بخونند، چقدر دنیامون با اینی که هست تفاوت میکنه.

لالا لالا گل پونه آقا خيلي مهربونه

اگه نيستش ميون ما زما غافل نمي‌مونه

لالا لالا گل لاله فقير تو كوچه مي‌ناله

نزار و زار و بي‌حاله

اگه آقا بياد، ديگه كسي اينجور نمي‌ناله

لالا لالا گل ارزن به هر كوي و به هر برزن

نمي‌مونه غم و حسرت به هر قلبي ز مرد و زن

لالا لالا گل آوشن آقا مياد چشات روشن

لبا خندون، زمين خرم دلا شادون، جهان گلشن

لالا لالا گل سنبل براآقا يه دسته گل

بچينم ببرم پيشش الهي خار نره دستش

لالا لالا گل اسپند خدايا بر خودت سوگند

رساني مهدي ما را

كني مارا به ديدارش بسي شادان، بسي خرسند

لالا لالا گل سوسن مي‌سوزه قلب مرد و زن

الهي شام غيبت رو تمومش كن، رسون آخر

فرج را رو به راهش كن ظهورش را رقم برزن

لالا لالا گل زيره چرا خوابت نمي‌گيره

نمي‌خواهي مگر در خواب

ببيني روي ماهش رو بپرسي حال و روزش رو

بگي يادش ز قلب تو نمي‌شه پاك، نمي‌ميره

لالا لالا گل پسته نشو خسته، نشو خسته

آقا مياد و بابايت برا ياريش كمر بسته

الهي قفل در واشه يه باره آقا پيدا شه

بشه مهمون دلهامون تو آيينه چشمامون

گل زهرا شكوفا شه گل زهرا شكوفا شه

لالا لالا عزيز جان مامان(بابا) بشه ترا قربان

اگر بيداري يا در خواب لالايي مي‌رسد پايان

ولي قصه مشتاقي

هميشگي و بي پايان هميشگي و بي پايان

لالا لالا لالا لالا لالا لالا لالا لالا لالا لالا

 

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:9 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

خدایا!

به تو ایمان دارم؛

رشته های اعتمادم را به وعده های تو بسته ام؛

و می دانم که موعود روزگاران آمدنی است...

مهربانا!

می خواهم تو پیک امین من باشی،

درودهایی بیکران از سوی خود و دیگر ایمانیان شرق و غرب، دشت و صحرا و دریا و هر نقطه از زمین، به آستان سرور کریمم برسان.

به تو ایمان دارم

و

یقین دارم که مهدی خواهد آمد!

 

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:6 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

خدایا!

به تو ایمان دارم؛

رشته های اعتمادم را به وعده های تو بسته ام؛

و می دانم که موعود روزگاران آمدنی است...

مهربانا!

می خواهم تو پیک امین من باشی،

درودهایی بیکران از سوی خود و دیگر ایمانیان شرق و غرب، دشت و صحرا و دریا و هر نقطه از زمین، به آستان سرور کریمم برسان.

به تو ایمان دارم

و

یقین دارم که مهدی خواهد آمد!

 

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:6 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

بسم الله الرحمن الرحیم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

من تو را در همۀ کرب و بلا می بینم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

« السَلام علیکَ یا اوَّل قتیلٍ، مِن نسلِ خیرِ سبیلٍ من سُلاله ابراهیم؛»

دیگر کسی از اصحاب برای به میدان رفتن نمانده است. اکنون، تنها یاران حسین بن علی(ع)،اهل بیت رسول الله اند و این جوان اولین مبارز از آل محمد(ص).

ولوله ای در سپاه اشقیا برپاست...

-به میدان بروم؟ چگونه؟ مگر پیامبر را نمی بینید؟

-به خدا قسم که خودم به یاد دارم مرگ رسول الله را.

-پس او زنده شده!

-من که با محمد(ص)نمی جنگم.این جنگ، جنگ با خداست!!!

و رجز خوانی دلاور مرد، از میدان به گوش می رسد:

-«انا علی بن الحسین بن علی

نحن و بیت الله اولی بالنبی

تالله لایحکم فینا ابن الدعی

اضرب بالسیف احامی عن ابی

ضرب غلام هاشمی قریشی؛

من علی فرزند حسین، فرزند علی هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پیامبر سزاوارتریم؛

سوگند به خداوند، این زنازاده نمی تواند بر ما حکم راند، با شمشیر شما را می کشم و از پدرم حمایت می کنم؛

آن شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش».

-پس او نیز علی است...

 

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان

مثل تیری که رها می شود از دست کمان

 

خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود

بعد یک عمر، رها از قفس تن شده بود

 

مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود

مست می آمد و رخساره برافروخته بود

 

روح او از همه دل کنده، به او دل بسته

بر تنش دست یدالله حمایل بسته

 

بی خود از خود، به خدا با دل و جان می آمد

زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد

 

یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را

آمده باز هم از جا بکند خیبر را

 

علی اکبر علیه السلام پس از دیدار با امام، برای حمله دوم وارد رزمگاه شده و این گونه شعار حماسی خود را فراخواند:

«الحرب قد بانت لها الحقائق

و ظهرت من بعدها مصادق

و الله رب العرش لانفارق

جموعکم او تغمد البوارق؛

در این جنگ، حقایق و تعصبات جاهلی آشکارا شد، و پس از آن افراد صادق شناخته شدند. به خدا-پروردگار عرش-سوگند، شما را رها نکنیم تا شمشیرها در نیام شوند».

 

آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را

معنی جمله در پوست نگنجیدن را

 

بی امان دور خدا، مرد جوان می چرخید

زیرپایش همۀ کُون و مکان می چرخید

 

بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد

رفت از میسره از میمنه بیرون آمد

 

آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه

گفت:لاحول ولاقوه الابالله

 

مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون

به تماشای جنونش همه دنیا مجنون

 

آه! در مثنوی ام آینه حیرت زده است

بیت در بیت خدا، واژه به وجد آمده است

 

رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی

پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی

 

نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد

به تماشای نبرد تو خداوند آمد

 

با همان حکم که قرآن خدا جان من است

آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است

 

ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست

دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست

 

آه، آیینه در آیینه عجب تصویری

داری از دست خودت جام بلا می گیری

 

زخم ها با تو چه کردند؟ جوان تر شده ای

به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای

 

پدرت آمده، در سینه تلاطم دارد

از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد

 

غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا

آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا

 

گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید

با فغان پسرم وا پسرم می آید

 

باز هم عطر گل یاس به گیسو داری

ولی این بار چرا دست به پهلو داری؟!

 

کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است

یاس در یاس،مگر مادر من برگشته است؟!

 

مثل آیینۀ در خاک، مکدر شده ای!

چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شده ای؟

 

من تو را در همۀ کرب و بلا می بینم

هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم

 

ارباً اربا شده چون برگ خزان می ریزی

کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی

 

مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم

باید انگار تو را بین عبا بگذارم

 

باید انگار تو را بین عبایم ببرم

تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم

 

امام(ع) با دستهای لرزانش خون را از سر و صورت و لب و دندان علی می سترد و با او نجوا می کرد:«تو! تو پسرم! رفتی و از غم های دنیا رها شدی و پدرت را تنها و بی یاور گذاشتی.

دنیا پس از تو نباشد، بعد از تو خاک بر سر دنیا.

چگونه تو را کشتند؟با چه قساوتی؟ چه چیز این قوم را در مقابل خداوند جری ساخت؟»

 

به راستی، چه چیز این قوم را در مقابل خداوند جری ساخت؟؟؟

 

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

«قتل الله قوماً قتلوک»

 

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پینوشت

1. در کتاب « ضیاء العالمین» از « زفیر بن یحیی» و او از « کثیر بن شاذان» گزارش کرده که گفت: « خودم شاهد بودم که علی اکبر در غیر فصل مناسب، از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسین علیه السلام با دست به کناره دیوار مسجد زد که انگور و موزی از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانیده و فرمود: « ما عِندَاللهِ لِاَولیائِه اَکثَر؛ از آن چه نزد خدای تعالی است به اولیائش بیشتر می رسد».ذخیره الدارین، ص 259.

2. مقتل الحسین مقرم، ص 321؛ الارشاد، ج 2، ص 106.

3. از زیارات ناحیه مقدسه این گونه بر می آید که « علی اکبر» علیه السلام نخستین یاور امام از اهل بیت رسالت است که عازم میدان رزم شده است. چنانچه در آن زیارت این گونه آمده است: « السَلام علیکَ یا اوَّل قتیلٍ، مِن نسلِ خیرِ سبیلٍ من سُلالهِ ابراهیم؛اقبال الاعمال، ج3، ص 73

4. مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 31.

5. شاعر: سید حمیدرضا برقعی

6. پدر، عشق و پسر.سید مهدی شجاعی

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:2 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

بسم الله الرحمن الرحیم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

هَل مِن ناصر یَنصُرنی

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

متن وصیت نامۀ امام حسین(ع)

 

بسم اللّه الرحمن الرحیم:

«هذا ما اوصی به الحسین بن علی الی اخیه محمد بن الحنفیهٔ . یـشـهـد ان لا اله الا اللّه وحده لا شریك له وان محمدا عبده ورسوله , جا بالحق من عن د الحق وان الـجـنهٔ والنار حق وان الساعهٔ اتیهٔ لا ریب فیها وان اللّه یبعث من فی القبور, وانی لم اخرج اشرا ولا بـطـرا ولا مفسدا ولا ظالما وانما خرجت لطلب الاصلا ح فی امهٔ جدی (ص ) ارید ان امر بالمعروف وانـهـی عـن المنكر واسیر بسیرهٔ جدی وابی علی ابن ا بی طالب(ع) فمن قبلنی بقبول الحق فاللّه اولـی بـالـحـق ومن رد علی هذا اصبرحتی یقضی اللّه بینی وبین القوم بالحق وهو خیر الحاكمین وهذه وصیتی یا اخی الیك وما توفیقی الا باللّه علیه توكلت والیه انیب ».

بعد از آنكه محمد حنفیه، خدمت برادر بزرگوارش سیدالشهدا(ع )شرفیاب شد و حضرت را از رفـتن به سمت عراق بر حذر داشت و حضرت امتناع كرد, آنگاه كاغذ وقلم طلب كرد و وصیتنامۀ فوق را مرقوم فرمود و به دست برادر سپرد. بـعـد از حـمد وثنای الهی، این چیزی است كه حسین بر برادرش محمد حنفیه وصیت می كند:

«شهادت می دهم به توحید و یگانگی خداوند و اینكه محمد بنده و فرستاده بحق اوست و اینكه بهشت و جـهـنـم حـق است و قیامت بدون هیچ شكی واقع می شود و خداوند انسانها را زنده می كند. خروج و قـیـام من از روی سركشی و خوشگذرانی و فساد و ظلم در روی زمین نیست، بلكه قیام من برای اصـلاح در امـت پـیـامـبـر(ص) و امـر بـه مـعـروف و نـهـی از مـنـكـر است، و می خواهم به سیرۀ پـیـامـبـر(ص)و پـدرم عـلـی بـن ابـیـطـالـب عـمـل كـنـم پـس هـر كـس قبول كند، در واقع خـداونـد را پـذیـرفـته است (چون راه من از راه خدا جدا نیست) و هر كه تخلف كند، صبر می كنم تـا خداوند بین من و مردم ستمكار، حكم كند برادرم! این وصیت و سفارش من به تو است و توفیق از خداوند است و توكل به او می كنم و بازگشت هم به سوی اوست .» هـمـچنان كه از متن وصیتنامه آشكاراست , این از قبیل وصیتنامه های معمولی وعرفی نیست كه اشخاص درباره اموال ودارایی خود می نویسند, بلكه اهداف و خط مشی وانگیزۀ امام حسین (ع) را در حـركـت خـود بـازگـو مـی كـند.

 

شکایت امام حسین از کوفیان، در روز عاشورا

 

ای کوفیان چه شد سخن بیعت حسین

و آن نامه‌ها و آرزوی خدمت حسین

 

ای قوم بی‌حیا چه شد آن شوق و اشتیاق

آن جد و هد درطلب حضرت حسین

 

از نامه‌های شوم شما مسلم عقیل

با خویش کرد خوش الم فرقت حسین

 

با خود هزار گونه مشقت قرار داد

اول یکی جدا شدن از صحبت حسین

 

او را به دست اهل مشقت گذاشتید

کو حرمت پیمبر و کو حرمت حسین

 

ای وای بر شما و به محرومی شما

افتد چو کار با نظر رحمت حسین

 

دیوان حشر چون شود و آورد بتول

پر خون به پای عرش خدا کسوت حسین

 

حالی شود که پرده ز قهر خدا فتد

و ز بیم لرزه بر بدن انبیا فتد

 

«یا حضرت رسول! حسین تو مضطَر است

وی یک تن است و روی زمین پر ز لشکر است

 

یا حضرت رسول! ببین بر حسین خویش

کز هر طرف که می‌نگرد تیغ و خنجر است

 

یا حضرت رسول! میان مخالفان

بر خاک و خون فتاده ز پشت تکاور است»

مناجات امام(ع) در قتلگاه

امام علیه السلام در آخرین لحظات حیات و زندگی، چشم هایش را باز کرد و به سوی آسمان متوجه شد و برای آخرین بار با پروردگار خود چنین راز و نیاز کرد:

«اللهم متعالی المکان، عظیم الجبروت، شدیدالمحال، غنی عن الخلائق، عریض الکبریاء، قادر علی ما تشاء، قریب اذا دعیت، محیط بما خلقت، قابل التوبه لمن تاب الیک، قادر علی ما اردت، تدرک ما طلبت، شکور اذا شکرت، ذکور اذا ذکرت، ادعوک محتاجاً، و ارغب الیک فقیراً، و افزع الیک خائفاً، و ابکی مکروباً، و استعین بک ضعیفاً، اتوکل علیک کافیاً.

اللهم احکم بیننا و بین قومنا فأنهم غرونا و خذلونا و غدروابنا و قتلونا، و نحن عتره نبیک و ولد حبیبک محمد صلی الله علیه و آله و سلم اصطفیته بالرساله و ائتمنته علی الوحی، فاجعل لنا من امرنا فرجاً و مخرجاً یا ارحم الراحمین.

صبرا علی قضائک یا رب لا اله سواک یا غیاث المستغیثین مالی رب سواک و لا معبود غیرک صبراً علی حکمک یا غیاث من لا غیاث له یا دائماً لا نفاذ له، یا محیی الموتی، یا قائماً علی کل نفس بما کسبت، احکم بینی و بینهم و انت خیر الحاکمین.

ای خدایی که مقامت بس بلند، عظیم و غضبت شدید است، تو که از مخلوقات خود بی نیازی، و کبریائیت فراگیر است، به آنچه بخواهی توانائی، رحمتت به بندگانت نزدیک، وعده ات صادق، نعمتت کامل و شامل، امتحاناتت زیبا، به بندگانت که تو را بخواهند نزدیک، و بر آنچه آفریده ای محیطی، هر که را که از در توبه درآید پذیرائی، آنچه را که اراده کنی توانائی، و آنچه را که طلب کنی می یابی، شاکرینت را شکرگزاری، یادکنندگانت را یادآوری، من نیازمندانه تو را خوانم و فقیرانه به سویت روی آرم، و بیمناکانه به پیشگاهت ناله می کنم، و غمگینانه در برابرت می گریم، و ضعیفانه از تو مدد می جویم و خود را به تو واگذار می کنم که تو بسنده ای.

خداوندا! تو در میان ما و این مردم داوری کن، که آنان درباره ی ما مکر و حیله کردند و دست از یاری ما برداشتند، در مورد ما عهد شکنی و خیانت کردند و ما را که عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فرزندان حبیب تو محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستیم کشتند، پیامبری که تو او را به رسالت خویش برگزیدی، و امین وحی خود قرارش دادی، ای ارحم الراحمین در حوادث برای ما گشایش، و در گرفتاری ها برایمان رهایی عنایت فرما. »

و در نهایت مناجات خود را با این کلمات به پایان برد:

«ای پروردگار! که جز تو خدائی نیست در مقابل قضا و قدرت شکیبایم، ای فریادرس دادخواهان که جز تو مرا پروردگاری و معبودی نیست بر حکم و تقدیرت صابر و شکیبایم، ای فریادرس بیکسان! ای همیشه زنده ی بی پایان! ای زنده کننده ی مردگان! ای ثابت و برقراری که هر کسی را با کردارش می سنجی! میان من و این مردم حکم کن که تو بهترین حکم کنندگانی»

بارها این مطلب را شنیده ایم که: «اگر در روز عاشورا بودیم، چنین و چنان میکردیم. ...»اما آیا واقعاً آنقدر بندۀ مخلص خدا بوده ایم که در چنین روزی در سپاه حق جای بگیریم؟ بودند کسانی که تا آخرین لحظات با امام زمانشان بودند اما در حساس ترین زمان، تنهایش گذاشتند.

"شکمهایشان از مال حرام پر شده است"

این چیزی ست که دل را کور می کند و نگاه به حقیقت را تیره و تار می نماید. بانگ" هل من ناصر" مولایمان کوتاهتر از بانگ حسین(ع) نخواهد بود.

تا نتوانی در سپاه حسین(ع) وارد شوی، بمانی و برایش بجنگی و جان بدهی، در اردوگاه حجت بن الحسنی(عج) جایی نداری و در آنجاست که انتخاب می کنی عباس باشی یا...

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پینوشت

1. مصباح المتهجد و الاقبال

2. اسرارالشهاده، ص 423.

3. ریاض المصائب، ص 33

4. پس از آن صورت بر خاک گذاشت و فرمود: «بسم الله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله» (لهوف).

5. بحار, ۴۴/۳۲۹, مقتل خوارزمی , ۱/۱۸۸حیاهٔ الحسین , ۲/۲۶۴

6. وسائل , ۱۳/۳۵۲, ((باب وجوب الوصیهٔ)).

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:1 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

بسم الله الرحمن الرحیم

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

شیرین تر از عسل

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

قاسم بن حسن

«بر فَرَس تندرو،هر كه تو را ديد گفت:برگ گل سرخ را باد كجا می‏برد.»

محشری برپاست. حادثه ای خارق عادت در شرف وقوع است. چه بکشند چه کشته شوند پیروزند. گویی خدا نیز این محشر را به نظاره نشسته است.

-پسرکم، فرزند برادرم، اول بگو کشته شدن در ذائقه تو چه طعمی دارد؟
-«احلی من عسل. از عسل شیرین تر است که من در رکاب شما شهید شوم.»

بس که ميدان رفتن تو،بر عمويت مشکل است

دست يابی تو،بر اين آرزويت مشکل است

 

ديگر از هجران مگو،ای يادگار مجتبی

بر مشام جان،فراق عطر و بويت مشکل است

 

بر دلم آتش مزن،ای ميوۀ قلب حسن

چون مرا بشنيدن اين گفتگويت مشکل است

 

سن تو جانا،مناسب با چنين پيکار نيست

جنگ تو،با لشکری در روبرويت مشکل است

 

سخت باشد ، ناسزا بشنيدن از هر ناکسی

گفتگو با دشمن بی آبرويت مشکل است

 

ای که واجب نيست،در اين سن تو،صوم و صلوه

تشنه لب در کربلا،با خون وضويت مشکل است

 

بهر ميدان رفتن خود،اشک بر دامن مريز

نور چشمم،جنگ کردن،با عدويت مشکل است

 

ای که از داغ حسن،گرد يتيمی بر سرت

ديدن اندر خاک و خون،رخسار و مويت مشکل است

 

چون به جان مجتبی،دادی قسم،اينک برو

گرچه دل برکندن از روی نکويت مشکل است


عجب انتخابی کرده است خدا! عجب ماه پاره ای. قاسم است؛پسر حسن بن علی ابن ابیطالب. نوبت اوست تا حماسه ای دیگر رقم بزند در محشر کربلا.

حماسه رزم قاسم «ع»

هرچه می گردند زره و خوود و چکمه ای مناسب او نمی یابند.

نوجوانی چون ماه پاره،بدون لباس رزم و با عمامه ای بر سر به ناگاه در وسط ميدان كربلا برای مبارزه طلوع كرد.

«پسر کریم اهل بیت،بدون لباس رزم به میدان میرود.»

لشکر کفرمتحیرند:« کانه فلقه القمر.» هزاران هزار سوار درمقابل یک نوجوان. پس از آنكه وارد میدان شد،جمعيت فراوان سپاه دشمن، جرات پيش آمدن برای مبارزه را نداشت و قاسم آن هزار جنگنده را به حقيقت بي اعتنا مي نگريست . همه منتظرند. نوبت صحنه آرایی قاسم است.

می‌روی و،می‌کنم سوی تو با حسرت نگاه

گر چه در هجران،نظر کردن به سويت مشکل است
بس که صحرا،پر خروش از لشگر باطل بود

حق شنيدناز لب تکبير گويت مشکل است

رجز حماسي قاسم (ع)‌

در هنگام رزم ، رجزهای او چنين بود:

« ان تنكروني فانا فرع الحسن،سبط النبي المصطفي و الموتمن

هذا حسين كالا سير الرتهن،بين ناس لاسقطوا صوب الزن»

«اگر مرا نمی شناسيد من فرزند امام حسن، نوادۀ پيامبر گرامی،مصطفی و امين خداوند هستم .

اينك اين حسين،چون اسيران به گروگان گرفته شده و در محاصره ، ميان مردمی است كه هرگز باران رحمت بر آن ها نبارد»

آری،این چنین است قاسم.آن که حسین علیه السلام چون علی اکبرش دوستش می داشت و در رکاب عباس علیه السلام جنگ آوری را آموخته بود.

در زيارت ناحيه مقدسه آمده است:«درود بر قاسم، فرزند حسن پسر علی. آن عزيزی كه فرق مباركش شكست و ابزار جنگ او به تاراج رفت.»

تا سلامت بينمت،کردم شتاب از خميه گاه

ليک،با انبوه دشمن،جستجويت مشکل است
بس که ابر خاک و خون،بگرفته روی ماه تو

از پس اين پرده ها،ديدار رويت مشکل است
در دم جان دادنت،گفتی : عمو جانم بيا

غرفه در خون ديدن تو،بر عمويت مشکل است
گر نباشد چشمۀچشمان گريانت ( حسان )

زين همه آلودگيها،شست و شويت مشکل است

در این زیارت، امام زمان (عج) در حق خود دعا كرده و از خداوند متعال درخواسته تا او را در قيامت در كنار امام حسين و قاسم، كه خداوند آنها را گرد هم آورده، قرار دهد. چنین رفعتی نصیب کسی شده که در اوج نوجوانی مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح داد و در پیروی از امام عصرش،جان خود را تقدیم پیشگاه خداوند نمود.

امام مهدی(عج)، عمرو (عمر) بن سعد بن (عروه بن) نفيل الازدي ،قاتل قاسم را نفرين كرده است تا اين كه خداوند او را به دوزخ اندازد و به عذابي دردناك مبتلا سازد.

براستی که عجب الگوییست قاسم،برای نوجوانان.

تعبیر زیبای ایشان از مرگ در رکاب امام حسین«ع» درسی بود برای نوجوانان هشت سال دفاع مقدس،تا خالصانه خون پاک خود را در دفاع از دین خدا و نایب امام زمان خویش فدا کنند.

حسین فهمیده ها کم نبودند.آنان ایستادند،جنگیدند،شهید شدند و «شاهد».

و امروز هم هستند نوجوانانی که با ولایت پذیری خویش آمادۀ حضور در رکاب مولای زمین و زمان می شوند؛چرا که می دانند«مرگ در رکاب ولی الله شیرین تر از عسل است.»

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

پینوشت

1. الارشاد، ج 1، ص 108.

2. تاریخ الامم والملوک، ج 5، ص 447؛ ابصار العین، ص 72

3. اقبال الاعمال، ج3، ص75؛ بحارالنوار، ج45، ص67.

4. نام شاعر:حبيب چايچيان

|شنبه 11 آذر 1391برچسب:, |14:0 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

خواهرم ،


اگه به این روز اعتقاد نداری ،


 


 


گِله ای نیست.

همینطوری بگرد !!


 

|پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, |11:22 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

*...هردم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله...*

*...این قافله تا کربلا دیگر ندارد ...*

*...یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است...*

*...این زن صدایش آشناست...*

*...ای وای بر من زینب است..!...*

|چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, |13:25 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

و تو ای خواهر دینی ام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.» (شهید عبدالله محمودی)

«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می بینی و دشمن تو را نمی بیند.» (سردار شهید رحیم آنجفی)

«حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.» (شهید محمد کریم غفرانی)

« خواهرم : از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش .» (شهید حمید رضا نظام)

«از تمامی خواهرانم می خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.» (شهید سید محمد تقی میرغفوریان )

«خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن.» (طلبه شهید محمد جواد نوبختی )

«یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.» (شهید صادق مهدی پور)
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام می زند.» (شهید بهرام یادگاری
)

«تو ای خواهرم... حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است.»(شهیدابوالفضل سنگ تراشان)

«به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم که، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت کنید.» (شهید حمید رستمی)

«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.» (شهید علی اصغر پور فرح آبادی)

«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند (شهید علی رضائیان)

«از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خون بهای شهیدان است.» (شهید علی روحی نجفی)

«مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.» (شهید غلامرضا عسگری)

|چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, |13:17 | محب صاحب زمان علیه السلام| |

De$ign | کافه حجاب